باز باران با ترانه...
میخورد بر بام عشق خانه...
خانه ام کو؟ خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟؟؟
ان روزهای زیبا که گذشت کو...
ان دل هایی که خوش بود کو..
روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران؟ گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر کجا رفت؟ خاطرات خوب و شیرین؟
در دل آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز... غرق در غمهای امروز...
یاد یاران رفته از یاد... آرزوها رفته بر باد...
باز باران... باز باران... می خورد بر بام خانه...
بی ترانه... بی بهانه... شایدم... گم کرده خانه...
باز باران...
وبازم باران .......
میدانم، به امید اکنون و فردایی بهتر....
نظرات شما عزیزان: